وقتي در مقابل فاجعهآفرینیهايش کوتاه ميآیند
وقتي در مقابل فاجعهآفرینیهايش کوتاه ميآیند
گروه سياسي: آنگاه که مشکلات عدیده اقتصادی، سیاسی و کجرویهای اجتماعی و ناهنجاریهای اخلاقی در جامعه به وضوح قابل مشاهده و رو به فزونی هستند ميبایست با تمهیداتی ابتدا پیشروی و عمیقتر شدن مشکلات را مانع شد و همزمان راهکار و سیاستهای برگزید تا در بخشهای مختلف جامعه و در میان همه اقشار به سطح قابل قبولی از آرامش و امنیت دست یافت و این اصلی ترین و فوری ترین اقدامی است که ميتواند از بروز فاجعه جلوگیری نماید. شکی نیست که اینگونه اقدامات آسیب پذیری بیشتر جامعه را مانع ميشوند و ميبایست برای درمان برنامه های سنجیده توسعه ای و بلند مدتی را طراحی و قوانین مناسب و جامع گذراند.همه آنچه که در یک جامعه ميگذرد و در تمامی ابعاد اعم از اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی، امنیتی، بهداشت و سلامت…. و حتی سیاست خارجه آنچنان در هم تنیده اند که نقصان در هر یک ميتواند بخشهای دیگر را تحت الشعاع قرار دهد و از این است که مدیریت صحیح و متناسب با ظرفیتهای جامعه و بهره گیری علمی و منطقی از امکانات در جهت رفع نیازهای ضروری و تدبیر امور برای ساختن آینده ای روشن که متضمن امنیت و آرامش و تامین منافع عمومی باشد و در بحرانهای احتمالی کارساز بوده و از هدر رفت سرمایه های ملی و انرژی و استعدادهای جوانان و بروز فجایع پیشگیری نماید بسیار اهمیت دارد ضمن این باید اضافه نمود که انباشت مشکلات و عدم توجه کافی به حل و فصل آنها مصائب جبران ناپذیری را به بار خواهد آورد و آیندگان را با معضلات بزرگ روبرو خواهد ساخت و بدون تردید بحرانهای فربه شده و به حال خود رها شده به فجایعی در سطح جامعه تبدیل خواهند شد و البته چنین روندی در جوامع نشان دهنده عدم بنیش و عدم مدیریت صحیح در اداره جامعه و همچنین ظهور استبداد است.در سالهای پس از انقلاب اسلامی که کشور با بحرانهای بزرگی درگیر بود با وجود همه تنگناها که از همان ابتدای انقلاب خود را نشان دادند از حماقتهای منافقین و تروریسم بی رحمی که راه انداختند و هم مسئولین و هم مردم را نشانه رفته و به شهادت رساندند تا غائله های داخلی برای تجزیه کشور تا جنگ تحمیلی که بحرانی ترین مواقع رقم خورد با رهبری امام و مدیریت توانمند مسئولین (که متاسفانه برخی اکنون یا به شهادت رسیدهاند و یا در زندان و یا محصور و یا ممنوع هستند) بحرانها کنترل شد و هیچگاه کشور با فاجعه روبرو نشد.پس از جنگ 8 ساله و در دوران سازندگی هم با وجود آنکه بحران در بخشهایی به اوج رسید و تورم و رکود و بدهیهای کلان رخ داد اما به مرز فاجعه نرسید و با مدیریتی عقلانی کنترل شد و بیشتر باید به این توجه داشت که در پایان دوره سازندگی از سال 76 اصلاح طلبان با مدیریتی قوی و علمی توانستند مشکلات دوران سازندگی را بر طرف نمایند و 8 سال دوران طلایی را در کشور به یادگار گذارند چنانکه دولت اصلاحات به گواه آمارها از نظر اقتصادی پایین ترین نرخ تورم و بالاترین رشد اقتصادی را با کمترین رقم فروش نفت به نام خود ثبت کرد و به لحاظ سیاسی با توجه به کرامت انسانی فضای باز سیاسی و دوری از تنش های خارجی و احترام ملل جهان و تحسین عمومی را در کارنامه خود دارد بدون آنکه کوچکترین دست اندازی از سوی مسئولین اصلاح طلب بر منابع و یا سوء استفاده ای وجود داشته باشد و در پایان صندوق ذخیره ارزی سنگینی را به لحاظ موجودی تحویل دولت بعد داد. دولت اصلاحات و مجلس ششم بی بدیل و شاید تا مدتهای مدیدی تکرار نشدنی باشند اما خدمتی که انجام دادند قابل انکار نیست و همیشه در اذهان خواهد ماند.بعضی از دولتها خود بحران ساز هستند اما برای بعضی از دولتها بحران سازی ميکنند تا آنها را در نظر مردم شکست خورده جلوه دهند و با دولت اصلاحات اینگونه کردند و هر 9 روز یک بحران ساختند اما بواسطه مدیریت مسئولین اصلاح طلب و در راس آنها آقای خاتمی و همراهی مردم، اصلاح طلبان توانستند از آزمونها و بحرانها سر بلند بیرون آیند.متاسفانه دولتهای بعد از اصلاحات (دولتهای نهم و دهم احمدینژاد) با آنکه همه جانبه از سوی حاکمیت حمایت و همه قوا و قاطبه اصولگرایان هم بواسطه نزدیکی فکر امر شدند تا یکدست شده و او را در هر شرایطی حمایت نمایند و نیز ثروتی عظیم از فروش نفت بدست آوردند اما با بی مبالاتی و نداشتن توان مدیریتی و لاابالی گری و رفتار پوپولیستی و عدم دانش کافی مدیران و شخص رئیس دولتهای نهم و دهم و خیالبافی و توهمات، بحرانهای بزرگ مالی و اخلاقی و سیاسی بوجود آوردند و اعتبار و آبروی کشور را به مخاطره انداخته و موجب خساراتهای فراوان و بزرگی به اقتصاد و اخلاق شدند و دروغگویی و تزویر و ریاکاری را در جامعه گسترش دادند و جمهوری اسلامی را مورد تمسخر جهان قرار دادند. در آن دولتها، شاخصهای اقتصادی به شدت در هم ریخت و پول ملی ارزش خود را از دست داد و غارتهای کلانی صورت پذیرفت و همچنان از احمدینژاد حمایت شد. درآن 8 سال، مهرورزیها فقط با جیب مردم و بیت المال بود نه خود مردم و در همه بخشها، جامعه با فاجعه روبرو شد. اگر در دولتهای قبل و بعد بحران وجود داشت اما به وضع اسفباری نینجامید و با مدیریت کنترل شد ولی در این دوران سیاه بحرانها تبدیل به فجایع جبران ناپذیر شد. اگر اراده ای برای مانع شدن از فاجعه وجود داشت ميبایست با احمدینژاد برخورد ميشد و او را تنیبه و محاکمه ميکردند ولی چنانکه ميبینیم هنوز هم قدر ميبیند و این فاجعه ای دیگر است و فاجعه دیگر اینکه با آن همه افتضاح و فاجعه آفرینی، خود را محق ميداند که کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شود و چنین گستاخی دلیل دارد. اما چه دلیلی؟ وقتی او ميبیند در مقابل فاجعه آفرینی اش کوتاه ميآیند و اقدامی نمی شود جسارت ميیابد و همان رفتار را با چاشنی بیشتر و غلیظ تر ادامه ميدهد و ادعای ارث و میراث هم ميکند و خواب و خیال ریاست جمهوری مجدد ميبیند. دلیل اصلی رفتار امروز احمدینژاد “مصانعه” است؛ “مصانعه یعنی سازشکاری (و معامله گری روی اصول و حقایق و ملاحظه کاری به نام مصلحت که از آن جمله است رو در بایستی، شفاعت پذیری، ملاحظه کاری و تبعیض؛ اینکه رسول خدا (ص) حد را بر اکابر قریش هم جاری کرد یعنی عدم مصانعه) …. باید (اخیشن فی ذات الله) بود…. باید متوجه بود که مداهنه و مصانعه که در قرآن به صورت “مداهنه” آمده است (ودوا لو تدهن فیدهنون) گاهی مستشعر و به رو آمده و گاهی مسکوت عنه و احیاناً غیر مستشعر است. غالباً طبقانی که با هم طبقات اجتماع را ميچاپند؛ چنین مصانعه و سازشی میان آنها حکمفرماست…. ” یادداشتهای استاد مطهری ج7 ص95″اِنَّما یُقیمُ اَمْرَ اللّهِ سُبْحانَهُ مَنْ لا یُصانِعُ وَ لا یُضارِعُ وَ لا یَتَّبِعُ الْمَطامِعَدر این جمله ها سخن از بر پا داشتن فرمان خداست، سخن از چیزی است كه از صد سال پیش در زبان مصلحین اسلامی از آن به «احیای اندیشه ی اسلامی» تعبیر ميشود، سخن از این است كه مواقعی ميرسد كه فرمانهای خدا در یك جامعه زمین ميخورد و نیاز به این است كه از نو بنیاد شود، سخن در این است كه چه كسی قادر است این كار پیامبرانه را انجام دهد. آیا هر فردی در هر شرایط روحی و اخلاقی و با هر نوع شخصیت معنوی، موفق به برداشتن چنین گامی پیامبرانه ميشود؟علی علیه السلام با قید كلمه ی اِنَّما كه مفید حصر است، ميفرماید كسی چنین توفیقی حاصل ميكند كه سه صفت بزرگ در او راه نیافته باشد: مصانعه، مضارعه، طمع بندگی.برای «مصانعه» هنوز نتوانسته ام یك معادل فارسی دقیق پیدا كنم. شاید بشود گفت سازشكاری یا ملاحظه كاری یا معامله گری. اما نه، همه ی اینها مصانعه هستند ولی مصانعه بیش از اینهاست. آنگاه كه به علی پیشنهاد كوتاه آمدن در عزل معاویه ميشد، این كار در تعبیرات علی و یارانش نوعی مصانعه تعبیر ميشد. علی حتی از اینكه به خاطر مصلحت (از آن نوع مصلحتهایی كه سیاستمداران خود را با آنها تطبیق ميدهند) یك ساعت اجازه دهد معاویه سركار خود بماند امتناع كرد و آن را مصانعه ميدانست.اصحاب و دوستان احیاناً ميآمدند و در حضورش او را ستایش ميكردند، او را محتشم ميشمردند، با القاب و عناوین یاد ميكردند، از اینكه اگر نقصی در كارها به نظرشان برسد و ابراز كنند خودداری ميكردند و علی به شدت آنها را از این روش نهی ميكرد و این عمل آنها را نوعی مصانعه ميخواند و ميگفت: لا تُخالِطونی بِالْمُصانَعَةِ وَ لا تُكَلِّمونی بِما تُكَلَّمُ بِهِ الْجَبابِرَةُ با من با سبك مصانعه معاشرت نكنید، با من به طرزی كه با جباران و ستمگران سخن گفته ميشود یعنی چاپلوسانه و تملّق آمیز و مداحانه و در لفافه ی القاب مطنطن و عناوین مجلل سخن مگویید. صریح ميگفت من دوست دارم مردم آنگاه كه با من روبرو شوند به جای تعارفات و مداحیها، نقصها و عیبهایی كه به نظرشان ميرسد با كمال صراحت رو در روی من بگویند.رو دربایستی در اجرای امر خدا داشتن مصانعه است. ملاحظه ی دوست و رفیق و فرزند و خویشاوند و مرید را در كارها دخالت دادن مصانعه است. قرآن كریم لغت «اِدهان» را به كار برده است كه معمولاً در عرف امروز «مداهنه» به كار برده ميشود. اِدهان یعنی روغن مالی، در اصطلاح امروز فارسی زبانان «شیره مالی» یا «ماست مالی» گفته ميشود. این تعبیر معمولاً در موردی به كار برده ميشود كه یك امری به جای اینكه به طور جدی اجرا شود، به صورتسازی بدون حفظ محتوا قناعت ميشود. قرآن ميفرماید كه كفار دوست دارند كه تو اهل مداهنه ميبودی تا مداهنه ميكردند؛ مثلاً صورت توحید، صورت برادری و برابری، صورت ممنوعیت ربا محفوظ ميبود، اما حقیقت و محتوا نه. خلاصه اینكه دوست داشتند تو اهل مصانعه بودی، و نیستی. پس سَمبَل كردن، به صورتسازی قناعت كردن مصانعه است.گفتیم رفیق بازی، ملاحظه ی دوستان، فرزندان، خویشاوندان و مریدان را در اجرای امر خدا دخالت دادن مصانعه است.” مجموعه آثار شهید مطهری . ج24مصانعه و سازشکاری و معامله گری با احمدینژاد و مداهنه و ماست مالی و روغن مالی فجایعی که در دولتهای نهم و دهم احمدینژاد رخ داده است باعث جسارت و گستاخی بیش از حد وی شده است تا جایی که در عوض محاکمه سودای ریاست جمهوری در سر ميپروراند و با خیالات واهی در عین امنیت کامل وعده های بی اساس و تو خالی ميدهد که انگار ملت را به هیچ بر نمی گیرد و به شعور عمومی توهین ميکند. حال به چه دلیل با وی مصانعه و مداهنه ميکنند و وی را محاکمه نمی کنند خود فاجعه ای دیگر است.هر که بنیاد بد مينهد بنیاد خود ميکندبدان را گوشمال دادن و گذاشتن همان مثل است که گرگ گرفتن و سوگند دادن |
وقتي در مقابل فاجعهآفرینیهايش کوتاه ميآیند
گروه سياسي: آنگاه که مشکلات عدیده اقتصادی، سیاسی و کجرویهای اجتماعی و ناهنجاریهای اخلاقی در جامعه به وضوح قابل مشاهده و رو به فزونی هستند ميبایست با تمهیداتی ابتدا پیشروی و عمیقتر شدن مشکلات را مانع شد و همزمان راهکار و سیاستهای برگزید تا در بخشهای مختلف جامعه و در میان همه اقشار به سطح قابل قبولی از آرامش و امنیت دست یافت و این اصلی ترین و فوری ترین اقدامی است که ميتواند از بروز فاجعه جلوگیری نماید. شکی نیست که اینگونه اقدامات آسیب پذیری بیشتر جامعه را مانع ميشوند و ميبایست برای درمان برنامه های سنجیده توسعه ای و بلند مدتی را طراحی و قوانین مناسب و جامع گذراند.همه آنچه که در یک جامعه ميگذرد و در تمامی ابعاد اعم از اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی، امنیتی، بهداشت و سلامت…. و حتی سیاست خارجه آنچنان در هم تنیده اند که نقصان در هر یک ميتواند بخشهای دیگر را تحت الشعاع قرار دهد و از این است که مدیریت صحیح و متناسب با ظرفیتهای جامعه و بهره گیری علمی و منطقی از امکانات در جهت رفع نیازهای ضروری و تدبیر امور برای ساختن آینده ای روشن که متضمن امنیت و آرامش و تامین منافع عمومی باشد و در بحرانهای احتمالی کارساز بوده و از هدر رفت سرمایه های ملی و انرژی و استعدادهای جوانان و بروز فجایع پیشگیری نماید بسیار اهمیت دارد ضمن این باید اضافه نمود که انباشت مشکلات و عدم توجه کافی به حل و فصل آنها مصائب جبران ناپذیری را به بار خواهد آورد و آیندگان را با معضلات بزرگ روبرو خواهد ساخت و بدون تردید بحرانهای فربه شده و به حال خود رها شده به فجایعی در سطح جامعه تبدیل خواهند شد و البته چنین روندی در جوامع نشان دهنده عدم بنیش و عدم مدیریت صحیح در اداره جامعه و همچنین ظهور استبداد است.در سالهای پس از انقلاب اسلامی که کشور با بحرانهای بزرگی درگیر بود با وجود همه تنگناها که از همان ابتدای انقلاب خود را نشان دادند از حماقتهای منافقین و تروریسم بی رحمی که راه انداختند و هم مسئولین و هم مردم را نشانه رفته و به شهادت رساندند تا غائله های داخلی برای تجزیه کشور تا جنگ تحمیلی که بحرانی ترین مواقع رقم خورد با رهبری امام و مدیریت توانمند مسئولین (که متاسفانه برخی اکنون یا به شهادت رسیدهاند و یا در زندان و یا محصور و یا ممنوع هستند) بحرانها کنترل شد و هیچگاه کشور با فاجعه روبرو نشد.پس از جنگ 8 ساله و در دوران سازندگی هم با وجود آنکه بحران در بخشهایی به اوج رسید و تورم و رکود و بدهیهای کلان رخ داد اما به مرز فاجعه نرسید و با مدیریتی عقلانی کنترل شد و بیشتر باید به این توجه داشت که در پایان دوره سازندگی از سال 76 اصلاح طلبان با مدیریتی قوی و علمی توانستند مشکلات دوران سازندگی را بر طرف نمایند و 8 سال دوران طلایی را در کشور به یادگار گذارند چنانکه دولت اصلاحات به گواه آمارها از نظر اقتصادی پایین ترین نرخ تورم و بالاترین رشد اقتصادی را با کمترین رقم فروش نفت به نام خود ثبت کرد و به لحاظ سیاسی با توجه به کرامت انسانی فضای باز سیاسی و دوری از تنش های خارجی و احترام ملل جهان و تحسین عمومی را در کارنامه خود دارد بدون آنکه کوچکترین دست اندازی از سوی مسئولین اصلاح طلب بر منابع و یا سوء استفاده ای وجود داشته باشد و در پایان صندوق ذخیره ارزی سنگینی را به لحاظ موجودی تحویل دولت بعد داد. دولت اصلاحات و مجلس ششم بی بدیل و شاید تا مدتهای مدیدی تکرار نشدنی باشند اما خدمتی که انجام دادند قابل انکار نیست و همیشه در اذهان خواهد ماند.بعضی از دولتها خود بحران ساز هستند اما برای بعضی از دولتها بحران سازی ميکنند تا آنها را در نظر مردم شکست خورده جلوه دهند و با دولت اصلاحات اینگونه کردند و هر 9 روز یک بحران ساختند اما بواسطه مدیریت مسئولین اصلاح طلب و در راس آنها آقای خاتمی و همراهی مردم، اصلاح طلبان توانستند از آزمونها و بحرانها سر بلند بیرون آیند.متاسفانه دولتهای بعد از اصلاحات (دولتهای نهم و دهم احمدینژاد) با آنکه همه جانبه از سوی حاکمیت حمایت و همه قوا و قاطبه اصولگرایان هم بواسطه نزدیکی فکر امر شدند تا یکدست شده و او را در هر شرایطی حمایت نمایند و نیز ثروتی عظیم از فروش نفت بدست آوردند اما با بی مبالاتی و نداشتن توان مدیریتی و لاابالی گری و رفتار پوپولیستی و عدم دانش کافی مدیران و شخص رئیس دولتهای نهم و دهم و خیالبافی و توهمات، بحرانهای بزرگ مالی و اخلاقی و سیاسی بوجود آوردند و اعتبار و آبروی کشور را به مخاطره انداخته و موجب خساراتهای فراوان و بزرگی به اقتصاد و اخلاق شدند و دروغگویی و تزویر و ریاکاری را در جامعه گسترش دادند و جمهوری اسلامی را مورد تمسخر جهان قرار دادند. در آن دولتها، شاخصهای اقتصادی به شدت در هم ریخت و پول ملی ارزش خود را از دست داد و غارتهای کلانی صورت پذیرفت و همچنان از احمدینژاد حمایت شد. درآن 8 سال، مهرورزیها فقط با جیب مردم و بیت المال بود نه خود مردم و در همه بخشها، جامعه با فاجعه روبرو شد. اگر در دولتهای قبل و بعد بحران وجود داشت اما به وضع اسفباری نینجامید و با مدیریت کنترل شد ولی در این دوران سیاه بحرانها تبدیل به فجایع جبران ناپذیر شد. اگر اراده ای برای مانع شدن از فاجعه وجود داشت ميبایست با احمدینژاد برخورد ميشد و او را تنیبه و محاکمه ميکردند ولی چنانکه ميبینیم هنوز هم قدر ميبیند و این فاجعه ای دیگر است و فاجعه دیگر اینکه با آن همه افتضاح و فاجعه آفرینی، خود را محق ميداند که کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شود و چنین گستاخی دلیل دارد. اما چه دلیلی؟ وقتی او ميبیند در مقابل فاجعه آفرینی اش کوتاه ميآیند و اقدامی نمی شود جسارت ميیابد و همان رفتار را با چاشنی بیشتر و غلیظ تر ادامه ميدهد و ادعای ارث و میراث هم ميکند و خواب و خیال ریاست جمهوری مجدد ميبیند. دلیل اصلی رفتار امروز احمدینژاد “مصانعه” است؛ “مصانعه یعنی سازشکاری (و معامله گری روی اصول و حقایق و ملاحظه کاری به نام مصلحت که از آن جمله است رو در بایستی، شفاعت پذیری، ملاحظه کاری و تبعیض؛ اینکه رسول خدا (ص) حد را بر اکابر قریش هم جاری کرد یعنی عدم مصانعه) …. باید (اخیشن فی ذات الله) بود…. باید متوجه بود که مداهنه و مصانعه که در قرآن به صورت “مداهنه” آمده است (ودوا لو تدهن فیدهنون) گاهی مستشعر و به رو آمده و گاهی مسکوت عنه و احیاناً غیر مستشعر است. غالباً طبقانی که با هم طبقات اجتماع را ميچاپند؛ چنین مصانعه و سازشی میان آنها حکمفرماست…. ” یادداشتهای استاد مطهری ج7 ص95″اِنَّما یُقیمُ اَمْرَ اللّهِ سُبْحانَهُ مَنْ لا یُصانِعُ وَ لا یُضارِعُ وَ لا یَتَّبِعُ الْمَطامِعَدر این جمله ها سخن از بر پا داشتن فرمان خداست، سخن از چیزی است كه از صد سال پیش در زبان مصلحین اسلامی از آن به «احیای اندیشه ی اسلامی» تعبیر ميشود، سخن از این است كه مواقعی ميرسد كه فرمانهای خدا در یك جامعه زمین ميخورد و نیاز به این است كه از نو بنیاد شود، سخن در این است كه چه كسی قادر است این كار پیامبرانه را انجام دهد. آیا هر فردی در هر شرایط روحی و اخلاقی و با هر نوع شخصیت معنوی، موفق به برداشتن چنین گامی پیامبرانه ميشود؟علی علیه السلام با قید كلمه ی اِنَّما كه مفید حصر است، ميفرماید كسی چنین توفیقی حاصل ميكند كه سه صفت بزرگ در او راه نیافته باشد: مصانعه، مضارعه، طمع بندگی.برای «مصانعه» هنوز نتوانسته ام یك معادل فارسی دقیق پیدا كنم. شاید بشود گفت سازشكاری یا ملاحظه كاری یا معامله گری. اما نه، همه ی اینها مصانعه هستند ولی مصانعه بیش از اینهاست. آنگاه كه به علی پیشنهاد كوتاه آمدن در عزل معاویه ميشد، این كار در تعبیرات علی و یارانش نوعی مصانعه تعبیر ميشد. علی حتی از اینكه به خاطر مصلحت (از آن نوع مصلحتهایی كه سیاستمداران خود را با آنها تطبیق ميدهند) یك ساعت اجازه دهد معاویه سركار خود بماند امتناع كرد و آن را مصانعه ميدانست.اصحاب و دوستان احیاناً ميآمدند و در حضورش او را ستایش ميكردند، او را محتشم ميشمردند، با القاب و عناوین یاد ميكردند، از اینكه اگر نقصی در كارها به نظرشان برسد و ابراز كنند خودداری ميكردند و علی به شدت آنها را از این روش نهی ميكرد و این عمل آنها را نوعی مصانعه ميخواند و ميگفت: لا تُخالِطونی بِالْمُصانَعَةِ وَ لا تُكَلِّمونی بِما تُكَلَّمُ بِهِ الْجَبابِرَةُ با من با سبك مصانعه معاشرت نكنید، با من به طرزی كه با جباران و ستمگران سخن گفته ميشود یعنی چاپلوسانه و تملّق آمیز و مداحانه و در لفافه ی القاب مطنطن و عناوین مجلل سخن مگویید. صریح ميگفت من دوست دارم مردم آنگاه كه با من روبرو شوند به جای تعارفات و مداحیها، نقصها و عیبهایی كه به نظرشان ميرسد با كمال صراحت رو در روی من بگویند.رو دربایستی در اجرای امر خدا داشتن مصانعه است. ملاحظه ی دوست و رفیق و فرزند و خویشاوند و مرید را در كارها دخالت دادن مصانعه است. قرآن كریم لغت «اِدهان» را به كار برده است كه معمولاً در عرف امروز «مداهنه» به كار برده ميشود. اِدهان یعنی روغن مالی، در اصطلاح امروز فارسی زبانان «شیره مالی» یا «ماست مالی» گفته ميشود. این تعبیر معمولاً در موردی به كار برده ميشود كه یك امری به جای اینكه به طور جدی اجرا شود، به صورتسازی بدون حفظ محتوا قناعت ميشود. قرآن ميفرماید كه كفار دوست دارند كه تو اهل مداهنه ميبودی تا مداهنه ميكردند؛ مثلاً صورت توحید، صورت برادری و برابری، صورت ممنوعیت ربا محفوظ ميبود، اما حقیقت و محتوا نه. خلاصه اینكه دوست داشتند تو اهل مصانعه بودی، و نیستی. پس سَمبَل كردن، به صورتسازی قناعت كردن مصانعه است.گفتیم رفیق بازی، ملاحظه ی دوستان، فرزندان، خویشاوندان و مریدان را در اجرای امر خدا دخالت دادن مصانعه است.” مجموعه آثار شهید مطهری . ج24مصانعه و سازشکاری و معامله گری با احمدینژاد و مداهنه و ماست مالی و روغن مالی فجایعی که در دولتهای نهم و دهم احمدینژاد رخ داده است باعث جسارت و گستاخی بیش از حد وی شده است تا جایی که در عوض محاکمه سودای ریاست جمهوری در سر ميپروراند و با خیالات واهی در عین امنیت کامل وعده های بی اساس و تو خالی ميدهد که انگار ملت را به هیچ بر نمی گیرد و به شعور عمومی توهین ميکند. حال به چه دلیل با وی مصانعه و مداهنه ميکنند و وی را محاکمه نمی کنند خود فاجعه ای دیگر است.هر که بنیاد بد مينهد بنیاد خود ميکندبدان را گوشمال دادن و گذاشتن همان مثل است که گرگ گرفتن و سوگند دادن |
وقتي در مقابل فاجعهآفرینیهايش کوتاه ميآیند