راه حل مشکل ادبیات معاصر در دانشگاه چیست؟

این استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز  درباره پرداختن به ادبیات معاصر در دانشگاه‌های ایران گفت: تجدیدنظری در برنامه‌ها شده است؛ اما هنوز برنامه جدید جا نیفتاده تا بتوان اظهارنظر دقیقی درباره آن کرد. اما به صورت کلی باید گفت چنان که شایسته است در دانشگاه‌ها به ادبیات معاصر پرداخته نمی‌شود. باید در دوره کارشناسی هم به سمت ایجاد گرایش ‌برویم، که البته در برنامه جدید چنین اتفاقی رخ نداده است. او درباره لزوم ایجاد گرایش ادبیات معاصر متذکر شد: باید اساسی‌تر در این زمینه فکر و برنامه‌ریزی کرد. باید حداقل یک گرایش عمومی برای ادبیات معاصر ایجاد کرد و در دوره‌های بعد شاخه‌های فرعی دیگری برای آن درنظر گرفت.   این نویسنده در ادامه با بیان این‌که «فعلا وضعیت چندان مناسب نیست» افزود: در حال حاضر دو درس «جریان‌شناسی شعر معاصر» و «جریان‌شناسی نثر معاصر» در برنامه جدید درنظر گرفته شده است که به اعتقاد من به هیچ‌وجه کافی نیست. جای برخی از واحدهای درسی خالی است.او با بیان مثال ادامه داد: به عنوان مثال ما پیش از این چون اختصاص چهار واحد را به ادبیات معاصر کافی نمی‌دانستیم به دلیل اهمیت دوره مشروطه و جایگاه ویژه مشروطه در تبریز درس ویژه‌ای را به ارزش دو واحد برای ادبیات مشروطه در برنامه درسی دانشگاه تبریز گنجانده بودیم که با اجرای این برنامه جدید مجبور خواهیم بود آن را کنار بگذاریم، حال آن‌که معتقدم چنین درسی باید در برنامه متمرکز کنونی هم قرار داده شود.   صدری‌نیا در واکنش به این گفته که می‌توان در حاشیه ترم و خارج از برنامه‌های درسی هم به ادبیات معاصر پرداخت، بیان کرد: زمانی که ساعات محدودی در اختیار یک درس قرار داده شده، طبیعتا دانشجو به طور موظف، ناگزیر است در همان محدوده زمانی به آن درس بپردازد. ممکن است کسی براساس علایق فردی‌اش دنبال این حوزه برود، اما علاقه و پرداختن خود دانشجو مسؤلیت برنامه‌ریزی و آموزش صحیح را از دانشگاه‌ها سلب نمی‌کند.   او ادامه داد: ممکن است کسی بر اثر علایق شخصی‌اش چیزی را بخواند، اما این دیگر آموزش دقیق دانشگاهی محسوب نمی‌شود و تنها یک مطالعه آزاد خواهد بود. جا دارد که با بررسی‌های دقیق و دریافت‌ نظر فعالان این حوزه برنامه سنجیده‌تری ریخته شود.   این استاد دانشگاه درباره ضرورت اختصاص واحدهای درسی بیشتر به ادبیات معاصر اظهار کرد: من تصور می‌کنم این واحدها چندان کفایت نمی‌کند. رساله‌ها و مطالعات آزاد دانشجویی جای خودشان را دارند، ولی به هر حال ما باید آگاهی‌های تخصصی لازم را به دانشجو بدهیم. ممکن است یک دانشجو خودش به طور خاص در حوزه ادبیات معاصر پایان‌نامه بنویسند، اما این کار مساله را حل نمی‌کند. باید به عموم دانشجویان ادبیات فارسی اطلاعات کافی و دقیق در این زمینه داد.   او درباره راه حل این مسئله گفت: این کار از چند طریق امکان‌پذیر است. اگر رشته جنبه عمومی دارد یا ادبیات محض است، می‌توان واحدهای درسی را افزایش داد؛ ازجمله شعر معاصر سنت‌گرا، ادبیات مشروطه‌، شعر نو و جریان‌های آن، داستان‌نویسی معاصر‌، نمایشنامه‌نویسی و… نیز باید به شکل درستی در برنامه گنجانده شود. این یک سوی مسئله است، آن‌چه به اعتقاد من اهمیت درجه اول را دارد تربیت نیروی‌های علمی شایسته و کارآمد برای تدریس این درس‌هاست. متأسفانه گروه‌های ادبیات غالبا از استادان زبده و کارآمد خالی شده‌اند و گرفتار فقر مزمن فکری‌اند. در آغاز باید برای این معضل بنیادی چاره‌ای اندیشید.   صدری‌نیا درباره ارتباط دانشکده‌های ادبیات با نویسندگان و شاعران معاصر گفت: متاسفانه ارتباط رضایت‌بخشی میان دانشکده‌های ادبیات و خالقان آثار ادبی وجود ندارد. امیدوارم تدابیری اندیشیده شود که در کارگاه‌ها و سمینارهایی که در برنامه جدید در نظر گرفته شده است، بتوان با دعوت از خالقان آثار برجسته ادبی پیون وثیقی میان دانشکده‌های ادبیات و نویسندگان و شاعران برجسته معاصر ایجاد کرد و از تجربیات آنان در جهت ارتقای خلاقیت دانشجویان بهره‌مند شد.   این پژوهشگر درباره وظیفه دانشکده‌های ادبیات درباره آموزش خلاقیت ادبی تشریح کرد: ما بیشتر به تحقیقات ادبی تاکید می‌کنیم تا خلاقیت ادبی. در واقع برنامه موجود اقتضایی جز این ندارد، حال آن که دانشکده‌های ادبیات باید به خلاقیت‌های ادبی نیز بهای کافی بدهند. خلاقیت را هم باید آموزش داد، این‌که چنین آموزشی تا چه حد در توان نیروهای دانشگاه‌هاست، بحث دیگری است.   او همچنین درباره ارتباط حضور نویسندگان و شاعران معاصر در دانشکده‌ها و آموزش مباحث مهم گفت: اگر ما بخواهیم در این حوزه‌ها به خلاقیت‌های ادبی بپردازیم و شیوه‌های خلق اثر ادبی را یاد بدهیم، طبیعتا لازم است از نویسندگان و شاعران طراز اول بهره ببریم.صدری‌نیا همچنین درباره علت ضعف برنامه‌ریزی‌ها بیان کرد: من تصور می‌کنم در برنامه‌ریزی باید به عقل جمعی و تجربیات افرادی که پیشینه‌ و حرفی برای گفتن دارند، توجه شایسته‌ای کرد. البته برنامه فعلی کمابیش محصول رایزنی و نظرخواهی‌هاست، ولی تصور می‌کنم همه گروه‌های اصلی دانشگاه‌های بزرگ و افراد شاخص و باتجربه حضور و سهم درخوری در تدوین آن نداشتند.   او ادامه داد: می‌توانستند برنامه فعلی را بهتر از این تنظیم کنند. آن‌چه در آن تردیدی نیست این است که برنامه به تجدید نظر نیاز دارد. ادبیات فارسی در قیاس با سایر رشته‌ها به لحاظ برنامه درسی مشکلات بیشتری دارد.   این استاد دانشگاه متذکر شد: رشته‌های دیگر در همه دانشگاه‌های دنیا مشابهاتی دارند که می‌شود از برنامه آن‌ها استفاده کرد. اما ادبیات فارسی رشته بومی‌ ماست و خود ما باید برای آن برنامه‌ریزی کنیم و این برنامه باید چنان باشد که بتواند سرمشقی برای دانشگاه‌های کشورهای دیگری که دارای رشته ادبیات هستند قرار گیرد. اما تا آن‌جایی که من می‌دانم وضعیت برنامه‌ریزی ادبیات در ایران، حداقل پیش از این، از بعضی کشورهایی که در دانشگاه‌های آن‌ها ادبیات به مثابه یک رشته تدریس می‌شود عقب‌مانده‌تر بود. امیدوارم با اصلاح و تکمیل برنامه جدید، وضعیت آموزش ادبیات معاصر بهبود یابد.

اخبار

بک لینک رنک 2

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس