فراستی: افخمی از اصلاح‌طلبان متنفر است

فراستی: افخمی از اصلاح‌طلبان متنفر است

گروه فرهنگی: مسعود فراستی نویسنده و منتقد سینمایی که در اوایل انقلاب یک مارکسیست بود و پس از توبه از زندان آزاد شد در تازه‌ترین اطهارات سخیفش نسبت به کارگردانان و سینماگران ایرانی با یک نشریه باند احمدی‌نژاد مصاحبه ای مفصل کرده و بار دیگر کارگردانانی همچون کمال تبریزی و اصغر فرهادی را مصداق دیوث فرهنگی دانسته است! وی در این گفتگو با تجلیل از همپالکی خود (بهروز افخمی، مجری برنامه هفت سیما) گفته است: افخمی خیلی حالش از اینها(اصلاح‌طلبان) به هم می‌‌خورد. اصلاً آنها را دست می‌اندازد. می‌گوید نه باوری دارند، نه سوادی و هیچی نیستند. می‌گویند آن طرف ممکن است خیلی عیب داشته باشند، ولی باور هست. به‌شدت ضد اصلاحاتی است. گفتنی اینکه بهروز افخمی در انتخابات مجلس ششم با لیست اصلاحات نماینده مجلس شد!تشریح واژه دیاثت (دیوثی)… آقای جوادی آملی اصطلاح خیلی خوبی یادم داد و فکر می‌کنم این اصطلاح (دیاثت؛ دیوثی) را هضم کردم و قبول دارم. هم اقتصادی‌اش را قبول دارم، هم سیاسی و هم فرهنگی‌اش را که اعلام کردم. خیلی مناسب است. بسیاری از روزنامه‌های طیف اصلاح‌طلب و روشنفکر واکنش تندی نسبت نشان دادند …حرمت چه چیزی را باید حفظ کرد؟ لغتی که من به کار بردم ابداً بی‌ادبانه نیست، همچنان که لغت آقای جوادی آملی بی‌ادبانه نیست. عین ادب است. واژه فقهی است و معنی روشنی هم دارد که آقای آملی گفته‌اند. این ابداً بی‌ادبی نیست. خب وقتی می‌گویم این است، چرا به هم می‌ریزید؟ مگر چیزی غیر از این گفته‌ام؟ گفته‌ام آنچه که تو داری می‌گویی مصداق دیاثت است. دیاثت فرهنگی ـ هنری. چرا به هم می‌ریزید؟ مگر حرف‌ام غلط است؟سوابق و شخصیت فراستی از زبان خودشبخش دیگری از این مصاحبه كه سوابق و شخصیت دمدمی فراستی را از زبان خودش به خوبی نشان می‌دهد را در زیر بخوانید:شما طرفدار انقلاب اسلامی هستید؟بله، طرفدار انقلاب اسلامی هستم.بعد از انقلاب مشکلی برایتان پیش نیامد؟بعضی اوقات زندان بودم.شنیده‌ام حکم سنگین هم به شما دادند.اعدام.چرا؟برای اینکه جزو یکی از گروه‌های چپ بودم. چپ به قول آن موقع خودمان غیر وابسته. فکر می‌کردیم. تفکری همچنان وابسته است. چپ غیر توده‌ای، چون توده‌ای‌ها غیر از اینکه وابستگی جبهه‌ای داشتند، وابستگی جیبی هم داشتند. به ایران آمدیم و از انقلاب دفاع کردیم. در جایی هم نکشیدیم. من هم شل شدم. نه فقط من، عده‌ای از بچه‌ها این‌طوری شدند. در ما انشعاب شد، عده‌ای مسلحانه علیه حکومت شدند. طیف من منفعل شدند. گفتند این راه غلط است، ولی منفعل شدند. راهی هم جز این نداشتیم، چون مردم آن طرف بودند. ما هم علیه مردم نبودیم. نمی‌دانستیم چکار کنیم. در یک سال و خرده‌ای آخر کاملاً به بن‌بست رسیدیم و همه را در یک شب گرفتند.چه سالی؟آخر سال ۱۳۶۰. به اوین رفتیم. یک بازجو داشتم که از زیر چشم‌بند او را می‌دیدم. لبه کتش پاره بود. دانشجوی فوق‌لیسانس علوم سیاسی بود. ماه بود. این باید مرا تعزیر می‌کرد. همان موقع که حکم تعزیر مرا داشت، اشک هم از گوشه چشمش افتاد. این را دیدم. اینها را به یک آدم امروزی بگویی نمی‌فهمد. با این دعوا دارم؟ مرا تغییر داد، بلکه نشستم و مثل خر خواندم. ۴۰۰ جلد کتاب خواندم.در زندان؟بله. یعنی هر چه کتاب مسلمانی نخوانده بودم، آنجا خواندم.مذهبی بودید؟نه، چپ بودم. چپ مائوئیست بودم. شروع به خواندن کردم. از فلسفه هم شروع کردم. بعد تاریخ و سپس همه چیز. هر آنچه را که جدی بود خواندم. المیزان خواندم. چهار جلد اساسی علامه طباطبایی را به دقت می‌خواندم و خط می‌کشیدم. از نظر فکری هم در بیرون تیر خلاص را خورده بودم، یعنی انفعال داشتم. مذهبی که نبودم، همچنان هم چپ می‌زدم. آرام‌آرام به چیزهایی رسیدم. پیش حاکم شرع که رفتم، پرسید: «تو جمهوری اسلامی را قبول داری؟» جواب دادم: «نه.» سئوال کرد: «اسلام را قبول داری؟» پاسخ دادم: «نه.» گفت: «برو.» سه سال و نیم زیر حکم اعدام بودم. بازجو مرا می‌شناخت. یعنی در این مدت آن‌قدر با من سر و کله زده بود، مرا می‌شناخت. یک شب به سلولم آمد. پشتم را به دیوار کردم و نشست. گفت: «الاغ! خواسته‌ام دو باره از اول محاکمه شوی. خودت را لوس نکن. می‌دانم دیگر مارکسیست نیستی. این را هم می‌دانم که طرفدار انقلاب اسلامی هستی. مسلمان هستی یا نیستی، به من مربوط نیست. از تو سئوال می‌کنم مثل آدم جواب بده. خودت را لوس نکن. قبول است؟» گفتم: «قبول است.» گفت: «به من مدیونی.» بچه خیلی خوبی بود.بعضی‌ها می‌گویند برای اینکه متهم به حکومتی بودن نشوید، بعضی وقت‌ها مواضع آن طرفی هم می‌گیرید.هیچ‌وقت این‌طور نبود!!

فراستی: افخمی از اصلاح‌طلبان متنفر است

گروه فرهنگی: مسعود فراستی نویسنده و منتقد سینمایی که در اوایل انقلاب یک مارکسیست بود و پس از توبه از زندان آزاد شد در تازه‌ترین اطهارات سخیفش نسبت به کارگردانان و سینماگران ایرانی با یک نشریه باند احمدی‌نژاد مصاحبه ای مفصل کرده و بار دیگر کارگردانانی همچون کمال تبریزی و اصغر فرهادی را مصداق دیوث فرهنگی دانسته است! وی در این گفتگو با تجلیل از همپالکی خود (بهروز افخمی، مجری برنامه هفت سیما) گفته است: افخمی خیلی حالش از اینها(اصلاح‌طلبان) به هم می‌‌خورد. اصلاً آنها را دست می‌اندازد. می‌گوید نه باوری دارند، نه سوادی و هیچی نیستند. می‌گویند آن طرف ممکن است خیلی عیب داشته باشند، ولی باور هست. به‌شدت ضد اصلاحاتی است. گفتنی اینکه بهروز افخمی در انتخابات مجلس ششم با لیست اصلاحات نماینده مجلس شد!تشریح واژه دیاثت (دیوثی)… آقای جوادی آملی اصطلاح خیلی خوبی یادم داد و فکر می‌کنم این اصطلاح (دیاثت؛ دیوثی) را هضم کردم و قبول دارم. هم اقتصادی‌اش را قبول دارم، هم سیاسی و هم فرهنگی‌اش را که اعلام کردم. خیلی مناسب است. بسیاری از روزنامه‌های طیف اصلاح‌طلب و روشنفکر واکنش تندی نسبت نشان دادند …حرمت چه چیزی را باید حفظ کرد؟ لغتی که من به کار بردم ابداً بی‌ادبانه نیست، همچنان که لغت آقای جوادی آملی بی‌ادبانه نیست. عین ادب است. واژه فقهی است و معنی روشنی هم دارد که آقای آملی گفته‌اند. این ابداً بی‌ادبی نیست. خب وقتی می‌گویم این است، چرا به هم می‌ریزید؟ مگر چیزی غیر از این گفته‌ام؟ گفته‌ام آنچه که تو داری می‌گویی مصداق دیاثت است. دیاثت فرهنگی ـ هنری. چرا به هم می‌ریزید؟ مگر حرف‌ام غلط است؟سوابق و شخصیت فراستی از زبان خودشبخش دیگری از این مصاحبه كه سوابق و شخصیت دمدمی فراستی را از زبان خودش به خوبی نشان می‌دهد را در زیر بخوانید:شما طرفدار انقلاب اسلامی هستید؟بله، طرفدار انقلاب اسلامی هستم.بعد از انقلاب مشکلی برایتان پیش نیامد؟بعضی اوقات زندان بودم.شنیده‌ام حکم سنگین هم به شما دادند.اعدام.چرا؟برای اینکه جزو یکی از گروه‌های چپ بودم. چپ به قول آن موقع خودمان غیر وابسته. فکر می‌کردیم. تفکری همچنان وابسته است. چپ غیر توده‌ای، چون توده‌ای‌ها غیر از اینکه وابستگی جبهه‌ای داشتند، وابستگی جیبی هم داشتند. به ایران آمدیم و از انقلاب دفاع کردیم. در جایی هم نکشیدیم. من هم شل شدم. نه فقط من، عده‌ای از بچه‌ها این‌طوری شدند. در ما انشعاب شد، عده‌ای مسلحانه علیه حکومت شدند. طیف من منفعل شدند. گفتند این راه غلط است، ولی منفعل شدند. راهی هم جز این نداشتیم، چون مردم آن طرف بودند. ما هم علیه مردم نبودیم. نمی‌دانستیم چکار کنیم. در یک سال و خرده‌ای آخر کاملاً به بن‌بست رسیدیم و همه را در یک شب گرفتند.چه سالی؟آخر سال ۱۳۶۰. به اوین رفتیم. یک بازجو داشتم که از زیر چشم‌بند او را می‌دیدم. لبه کتش پاره بود. دانشجوی فوق‌لیسانس علوم سیاسی بود. ماه بود. این باید مرا تعزیر می‌کرد. همان موقع که حکم تعزیر مرا داشت، اشک هم از گوشه چشمش افتاد. این را دیدم. اینها را به یک آدم امروزی بگویی نمی‌فهمد. با این دعوا دارم؟ مرا تغییر داد، بلکه نشستم و مثل خر خواندم. ۴۰۰ جلد کتاب خواندم.در زندان؟بله. یعنی هر چه کتاب مسلمانی نخوانده بودم، آنجا خواندم.مذهبی بودید؟نه، چپ بودم. چپ مائوئیست بودم. شروع به خواندن کردم. از فلسفه هم شروع کردم. بعد تاریخ و سپس همه چیز. هر آنچه را که جدی بود خواندم. المیزان خواندم. چهار جلد اساسی علامه طباطبایی را به دقت می‌خواندم و خط می‌کشیدم. از نظر فکری هم در بیرون تیر خلاص را خورده بودم، یعنی انفعال داشتم. مذهبی که نبودم، همچنان هم چپ می‌زدم. آرام‌آرام به چیزهایی رسیدم. پیش حاکم شرع که رفتم، پرسید: «تو جمهوری اسلامی را قبول داری؟» جواب دادم: «نه.» سئوال کرد: «اسلام را قبول داری؟» پاسخ دادم: «نه.» گفت: «برو.» سه سال و نیم زیر حکم اعدام بودم. بازجو مرا می‌شناخت. یعنی در این مدت آن‌قدر با من سر و کله زده بود، مرا می‌شناخت. یک شب به سلولم آمد. پشتم را به دیوار کردم و نشست. گفت: «الاغ! خواسته‌ام دو باره از اول محاکمه شوی. خودت را لوس نکن. می‌دانم دیگر مارکسیست نیستی. این را هم می‌دانم که طرفدار انقلاب اسلامی هستی. مسلمان هستی یا نیستی، به من مربوط نیست. از تو سئوال می‌کنم مثل آدم جواب بده. خودت را لوس نکن. قبول است؟» گفتم: «قبول است.» گفت: «به من مدیونی.» بچه خیلی خوبی بود.بعضی‌ها می‌گویند برای اینکه متهم به حکومتی بودن نشوید، بعضی وقت‌ها مواضع آن طرفی هم می‌گیرید.هیچ‌وقت این‌طور نبود!!

فراستی: افخمی از اصلاح‌طلبان متنفر است

پرس نیوز

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس